به گزارش سینماپرس اصغر یوسفی نژاد، کارگردان، نویسنده و منتقد سینما متولد ۱۳۴۸ و فارغ التحصیل رشته کارگردانی از دانشکده صدا و سیما بود. او از سال ۶۹ با کارگردانی فیلم ۸ میلیمتری «سیاه و سفید» کار خود را شروع کرد. دیگر آثار او عبارتند از: نویسندگی و کارگردانی سریال مستند «شهریار» و فیلمهای کوتاه «شهین شیلات»، «ساری سولی»، «سرگذشت یک فیلم»، «نیمه یک سیب»، «من هم مادرم»، «مداد تراش»، «منظره زندگی»، «رنگی کنار شب».
او سال ها به عنوان منتقد سینمایی در رسانه های مطرح کشور قلم زد و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران بود. یوسفی نژاد توانست با اولین فیلم بلند سینمایی اش تحسین بسیاری از اهالی رسانه و منتقدان و کارشناسان سینما را برانگیزد.
یوسفی نژاد در اواسط شهریورماه ۱۴۰۱ براثر خونریزی مغزی به کما رفت و در بیمارستان بینالمللی تبریز بستری شد. این هنرمند در حدود ۱۰ روز بعد و پس از انجام عمل جراحی که موفقیت آمیز هم بود، در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ در سن ۵۳ سالگی در بیمارستان درگذشت.
دو تن از اهالی هنر سینمای ایران آقایان: محمدرضا لطفی و حسین قورچیان همزمان با نوروز ۱۴۰۲ در فراق این هنرمند سینمای کشور با سینماپرس گفتگو کردند و از او برایمان گفتند.
*****************
محمدرضا لطفی کارگردان سینما و سخنگوی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در این باره به سینماپرس گفت: اصغر یوسفی نژاد در سن ۵۳ سالگی فوت کرد؛ این سن برای یک فیلمساز اوج شکوفایی و پختگی و خلاقیت و درخشش است چرا که از یک طرف تجربه کسب کرده و از سوی دیگر هنوز وارد کهولت سن نشده است. بسیاری بر این باورند که طلایی ترین سن فیلمساز بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی است.
وی ادامه داد: یوسفی نژاد علاوه بر فیلمسازی منتقد سینما بود؛ او عضو انجمن منتقدان بود و در کارنامه اش فیلم های خوبی نیز در مقام فیلمساز دیده می شود. او فیلم «خانه» را ساخته که خیلی خوب است و اولین فیلمسازی است که صفر تا صد فیلمش را به معنای واقعی کلام در شهرستان ساخته است. اثر او یکی از مهمترین فیلم های شهرستانی است که حتی بازیگران آن تماماً محلی بودنند و خوش درخشیدند.
لطفی با بیان اینکه یوسفی نژاد از ابتذال به دور بود و ابتذال را نمی شناخت اظهار داشت: او نمونه و چکیده فیلمساز فرهیخته و فرهنگی بود. یک ذره کینه و حاشیه نداشت و عاشق و دیوانه سینما بود. وی سینما را تدریس می کرد و مدرس دانشگاه بود. سال ها در بهترین رسانه های کشور در مورد سینما که عشقش بود می نوشت و هرگز به سمت سینمای مبتذل نرفت.
این کارگردان تأکید کرد: او هنرمند بساز بفروش نبود! می دانم که حتی فیلم دومش را با هزار بدبختی ساخت که باز هم اثری کاملاً شهرستانی و دغدغه مند بود اما چه اتفاقی افتاد؟ در سازمان سینمایی به فیلمش پروانه نمایش ندادند و فشار زیاد باعث شد او سکته مغزی کند و فوت شود.
وی با طرح این پرسش که چرا فیلمسازی که دغدغه دارد باید دچار سکته مغزی و فوت شود؟ تصریح کرد: گاهی فیلم ها قربانی می شوند اما این بار خود هنرمند قربانی شد. او واقعاً توان داشت فیلم های متعدد و خوب بسازد و بنویسد. چرا باید به جایی برسد که سکته کند؟ چرا برای پروانه نمایش این همه سختی کشید؟ چرا به راحتی برای بساز بفروش های مبتذل ساز پروانه ساخت و نمایش صادر می شود اما برای یک آرتیست واقعی و شریف نه؟
لطفی ادامه داد: چرا دم از سینمای فرهنگی می زنیم و اما این چنین به این نوع سینما بی مهریم؟ چرا تیغ سانسور روی سینمای فرهنگی است؟ این ها همه دردهایی است که باید شنیده و به آن توجه شود.
وی در پایان این گفتگو افزود: بنده زنده یاد یوسفی نژاد را در چند جشنواره دیده بودم و گاهی گپ و گفت داشتیم وقتی راجع به فیلمش حرف می زدیم برق شوق در چشمش می آمد. زندگی اش در خود سینما خلاصه شده بود و آخر سر هم جانش را در راه سینما داد. خیلی تلاش کرد و پیگیری کرد و کاش حداقل حالا بعد از مرگش پروانه نمایش فیلمش را صادر می کردند!
حسین قورچیان صدابردار و صداگذار مطرح سینما نیز به سینماپرس گفت: اصغر یوسفی نژاد به معنای واقعی کلام انسانی شریف، مستقل و آرتیست بود. آسیبی که خورد به خاطر خوب بودنش و حضور خوبش بود.
وی ادامه داد: او همیشه خود را با آدم های دیگر هم تراز می کرد و با همه همسو بود و انرژی خوبی داشت و همه ما حس خوبی از او می گرفتیم. در برخورد با ما با روحیه مثبت داشت و ما این انرژی مثبت را از او دریافت می کردیم. هرچه از او در ذهن دارم بدون اغراق خوبی است و جز انسانیت و روی خوش از او ندیدم اما حیف که اذیت شد، از درون آسیب دید و به ناگاه از میان ما رفت.
ارسال نظر